نوعی از صفیر که انگشتان بر دهان نهاده آوازی کنند. (غیاث). شیشه بند کردن. سر انگشتی در بن ابهام حلقه کردن و انگشتان دیگر را خم دادن و بر دهان گذاشتن و آوازی برآوردن برای خجل ساختن کسی را. (آنندراج). شیشکی بستن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیشکی و شیشه بند شود
نوعی از صفیر که انگشتان بر دهان نهاده آوازی کنند. (غیاث). شیشه بند کردن. سر انگشتی در بن ابهام حلقه کردن و انگشتان دیگر را خم دادن و بر دهان گذاشتن و آوازی برآوردن برای خجل ساختن کسی را. (آنندراج). شیشکی بستن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیشکی و شیشه بند شود
جلوگیری. دفع. پیشگیری، تمهید مقدمۀ مطلب. تهیه و حاضر کردن وسایل برای کاری: فلان برای مرافعۀ خود پیش بندی خوبی کرده بود، یعنی مقدماتی نیکو آماده ساخته بود
جلوگیری. دفع. پیشگیری، تمهید مقدمۀ مطلب. تهیه و حاضر کردن وسایل برای کاری: فلان برای مرافعۀ خود پیش بندی خوبی کرده بود، یعنی مقدماتی نیکو آماده ساخته بود
عمل و صفت شیشه باز. (یادداشت مؤلف). شعبده بازی با گوی و ساغر. (ناظم الاطباء). فنی است از رقاصی که رقاصان شیشه و صراحی پر از آب و گلاب بر سر گذارند و رقص بنیاد کنند و با وصف حرکات رقص شیشه از سر نمی افتد و اگر بیجا شود به حرکات اصول بر گردن و بازو بگیرند و نگاه دارند. (آنندراج) (غیاث) ، عملی مانند سینما. قسمی سینما در قدیم که اصل سینمای امروزین است. چیزی شبیه به سینمای امروز ولی فانوس خیال نیست چه فانوس خیال همین شهر فرنگ امروز است. این بازی جزو بازیهای ریدک خوش آرزو آمده و مراد قسمی سینما بوده که با شیشه و نورمی کرده اند و فانوس خیال نوعی از آن است و جام باز و جام بازی نیز همان است. (یادداشت مؤلف) : بر آن شیشه دلان از ترکتازی فلک را پیشه گشته شیشه بازی. نظامی. فغان زین چرخ کزنیرنگسازی گهی شیشه کند گه شیشه بازی. نظامی. برون آمد ز پرده سحرسازی شش اندازی بجای شیشه بازی. نظامی. شیشه بازی ّ سرشکم نگری از چپ و راست گر به این منظر بینش نفسی بنشینی. حافظ. شکسته بر سر هم از ره شوخی و بیباکی هزاران دل به مشق شیشه بازی شاهد نازش. شفیع اثر (از آنندراج). ، حقه بازی. (آنندراج)
عمل و صفت شیشه باز. (یادداشت مؤلف). شعبده بازی با گوی و ساغر. (ناظم الاطباء). فنی است از رقاصی که رقاصان شیشه و صراحی پر از آب و گلاب بر سر گذارند و رقص بنیاد کنند و با وصف حرکات رقص شیشه از سر نمی افتد و اگر بیجا شود به حرکات اصول بر گردن و بازو بگیرند و نگاه دارند. (آنندراج) (غیاث) ، عملی مانند سینما. قسمی سینما در قدیم که اصل سینمای امروزین است. چیزی شبیه به سینمای امروز ولی فانوس خیال نیست چه فانوس خیال همین شهر فرنگ امروز است. این بازی جزو بازیهای ریدک خوش آرزو آمده و مراد قسمی سینما بوده که با شیشه و نورمی کرده اند و فانوس خیال نوعی از آن است و جام باز و جام بازی نیز همان است. (یادداشت مؤلف) : بر آن شیشه دلان از ترکتازی فلک را پیشه گشته شیشه بازی. نظامی. فغان زین چرخ کزنیرنگسازی گهی شیشه کند گه شیشه بازی. نظامی. برون آمد ز پرده سحرسازی شش اندازی بجای شیشه بازی. نظامی. شیشه بازی ّ سرشکم نگری از چپ و راست گر به این منظر بینش نفسی بنشینی. حافظ. شکسته بر سر هم از ره شوخی و بیباکی هزاران دل به مشق شیشه بازی شاهد نازش. شفیع اثر (از آنندراج). ، حقه بازی. (آنندراج)
از عدد شش، خرس. زاج سور. رسم شب ششم زه. مهمانی ولادت در شب ششم. سوری به شب ششم وضع حمل. (یادداشت مؤلف) ، رسوم و اعمال خرافی زنانه در آن شب. (یادداشت مؤلف)
از عدد شش، خرس. زاج سور. رسم شب ششم زه. مهمانی ولادت در شب ششم. سوری به شب ششم وضع حمل. (یادداشت مؤلف) ، رسوم و اعمال خرافی زنانه در آن شب. (یادداشت مؤلف)
شیشکی بند. آنکه تحقیر و تمسخر کسی را، از دهان آوازی مخصوص برآورد. (یادداشت مؤلف) : شیشه بندان ظرافت بهمین می گفتند محتسب گر گذرد از در می خانه عشق. صائب تبریزی. رجوع به شیشکی و شیشه بندی شود
شیشکی بند. آنکه تحقیر و تمسخر کسی را، از دهان آوازی مخصوص برآورد. (یادداشت مؤلف) : شیشه بندان ظرافت بهمین می گفتند محتسب گر گذرد از در می خانه عشق. صائب تبریزی. رجوع به شیشکی و شیشه بندی شود